موضوعات تخصصی علوم انسانی و اجتماعی
موضوعات تخصصی علوم انسانی و اجتماعی
اعتدال: مجتبی حسینی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:
اصلاحطلبان مغضوب این روزها برای برخی چهرههای اصولگرایان نزدیک به حاکمیت، محبوب شدهاند. این حب اما از سر ترس از «جریان انحرافی» و بازیهای ناخوانده محمود احمدینژاد است. سران جناح راست در معادلات سیاسی خود به نقطهیی رسیدهاند که برای حذف «جریان انحرافی» از صحنه کارزارهای انتخابات بعدی به اصلاحطلبان جهت گرم کردن تنور انتخابات نیاز جدی دارند. اظهارات اخیر حبیبالله عسگراولادی مبنی بر ضرورت حضور اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری را میتوان ارزیابی کرد؛ مسالهیی که هرگز به مذاق اصولگرایان دولتی خوش نیامده است. اما به واقع اصلاحطلبان چگونه میتوانند در انتخابات ریاستجمهوری آینده وارد کارزار رقابت سیاسی شوند؟ آیا شرایط برای حضور و رقابت آنان با جناح راست مهیاست؟ آیا چراغی که حاکمیت به اصلاحطلبان نشان داده است، رنگ سبز دارد؟ آیا دعوت اصولگرایان سنتی از اصلاحطلبان برای ضیافت انتخابات ریاستجمهوری، دعوت رسمی حاکمیت برای رهایی از راست رادیکال است؟ آیا چرخش مواضع سران راست سنتی در قبال گفتمان اصلاحات، میتواند به نوعی معامله سیاسی و عقبنشینی استراتژیک تعبیر شود؟ آیا پذیرفتن شروط اصولگرایان از سوی اصلاحطلبان برای سران این جریان سیاسی میتواند به معنای عقبنشینی از مواضع گذشته باشد؟ و اینکه آیا به واقع پشت دری که برخی اصولگرایان به اصلاحطلبان نشان میدهند، خبری هست یا خیر؟
برای پاسخ به این سوالها باید گفت دو رویکرد متفاوت در میان اصلاحطلبان موجود است؛ اصلاحطلبان انتخاباتی و اصلاحطلبان غیرانتخاباتی. اصلاحطلبان انتخاباتی وضعیت موجود کشور را پذیرفته، پتانسل خود را شناخته و در تلاش هستند برادری خود را به حاکمیت نشان دهند تا مجوز حضور در رقابت سیاسی را از حاکمیت بگیرند. اما اصلاحطلبان غیرانتخاباتی معتقدند شرایط رقابتی در عرصه انتخابات وجود ندارد و اصلاحطلبان نباید با حضور خود، سود بازی را به جیب رقیب همیشگی خود روانه سازند.
اصلاحطلبان که در انتخابات مجلس نهم هرگز فرصت حضور منسجم و تشکیلاتی را در انتخابات نداشتند با توجه به تغییر فضای عمومی جامعه از گفتمان اصولگرای حاکم از موقعیت اجتماعی خوبی برخوردارند، موقعیتی که باعث شده تا جناح راست سنتی موضع خود را در قبال اصلاحطلبان تغییر دهند.
اصولگرایان سنتی میدانند که اگر اصلاحطلبان پای خود را در زمین بازی انتخابات نگذارند، روزهای سختی را پیش روی خود خواهند داشت. همانگونه که در انتخابات مجلس نهم و در غیاب رقیب دیرینه خود به رقابت با یکدیگر پرداختند و رقابتشان با انشعاب همراه شد و موقعیت فقهای سرشناس و انقلابی آنان مانند مهدوی کنی با حضور مستقیم مصباحیزدی و راهاندازی جبهه پایداری به خطر افتاد. اگرچه در غیاب اصلاحطلبان کرسیهای مجلس به دو جریان درون جناح راست رسید و صندلیهای کمی به اصلاحطلبانی که به صورت مستقل و نه تشکیلاتی وارد انتخابات مجلس شده بودند، رسید.
شاید رقابت سخت و سختگیریهای راست جدید به همراه فعالیتهای زیرپوستی دولتیها برای انتخابات ریاستجمهوری باعث شده تا چهرههای سرشناس راست سنتی و اعتدالگرایان این جناح به این نتیجه برسند که رقابت با رقیب همیشگی خود برای بقای گفتمان اصولگرایی بسیار بهتر خواهد بود، چرا که نشانههای فروپاشی جناح راست در صورت استمرار نزاعهای درونجناحی در دید این طیف، محتمل به نظر آمده است.
اختلافاتی که شاید شاخصترین نماد و نمود آن را باید بر سر تعیین رییس مجلس بین علی لاریجانی و غلامعلی حدادعادل دانست. این درگیری به واقع دامنه شکاف بین اصولگرایان را بیش از گذشته آشکار کرد تا راستهای اعتدالگرا بیش از پیش نگران پنجهافکنی و زورآزمایی با فرزندان جوان خود باشند. اینان شاید هرگز گمان نمیکردند که توان کنترل جوانان پرشور و بینام خود را نداشته باشند، چرا که پیش از این توانسته بودند رقیب قدرتمند و همیشگی خود را از میدان سیاست برکنار کنند، اما این تحلیل آنان اشتباه از آب درآمده و خود به بهتر بودن فضای رقابتی دوقطبی پی بردهاند.
در این میان برخی اصلاحطلبان نیز با رصد موقعیت فعلی اصولگرایان، به صورت جدی به آمدن میاندیشند. این طیف با این اعتقاد که موقعیت فعلی حاکمیت، فرصت مناسبی را برای حضور مجدد آنان فراهم آورده است و بودن کمرنگ در متن بازی سیاسی بهتر از حاشیهنشینی مطلق از قدرت و در نهایت انزوای سیاسی است ،این را حق سیاسی طبیعی خود میدانند که در صحنه سیاست حضور داشته باشند و تنها نظارهگر قبضه قدرت توسط یک جناح نباشند. مصالحه با صاحبان قدرت و عقبنشینی از شروط قبلی نشانه موجود این طیف اصلاحطلب است.
این طیف اصلاحطلب همواره تلاش کرده دلسوزی خود برای نظام سیاسی را در معرض دید قرار دهد و بر همین اساس شروط خود را نیز به توصیههای دلسوزانه به نظام تفسیر کرده است. البته اصولگرایانی که برای اصلاحطلبان کارت دعوت به بازی سیاسی فرستادهاند به دنبال رقابت با اصلاحطلبان قابل کنترل هستند تا پس از مسجل شدن حضور این اصلاحطلبان، بازی دیو و پری را احیا کنند و خود را پری صحنه سیاسی ایران بنامند و اصلاحطلبان را هر چند اصلاحطلبان معتدل و قائل به وضع موجود، دیو صحنه بخوانند چرا که عملکرد چندینساله اصولگرایان نشان از آن دارد که این جناح با در اختیار داشتن ارکان حاکمیتی حرفی برای گفتن و برنامهیی صحیح برای اجرا ندارد و برای زنده ماندن نیاز به یک رقیب همیشگی دارد.
اصلاحطلبان هر تصمیمی بگیرند باید بدانند که اصولگرایان سنتی پس از تسویه درونجناحی، قصه دیو و پری را بازخوانی میکنند. راست سنتی با تیر دعوت از اصلاحطلبان، دو هدف را نشانه گرفته است؛ رهایی از راست رادیکال و کمک به ادامه موضع موجود.