قسمت دوم
ساعت 11 صبح اجلاس بینالمللی تحت عنوان"المؤتمر اعالم التاسع عشر، مشکلات العالم الاسلامی وعلاجها
فی ظل العمومه" افتتاح میشد. درسالن پذیرایی میهمانان عالیرتبه حضور داشتند؛ گفتوگوی ابتدایی میان چند نفر از میهمانان و خاتمی صورت گرفت. دکتر محمد طنطاوی، مفتی اکبر الازهر هم حضور داشت. طنطاوی ابراز محبت کرد و صمیمانه خوشآمد گفت و مدام دست آقای خاتمی را دستان خودش نگاه داشته بود.ظاهراً به دلیل مشکلات فنی جهت ترجمه نطق ایشان مشکلاتی پیدا شد. احمد نظیف نخست وزیرو زقزوق وزیر اوقاف در آخر از آقای خاتمی خواستند تا سخنرانی خود را به زبان عربی انجام دهد که آقای خاتمی هم قبول کرد.
سخنرانی رسمی آقای خاتمی در جمع بیش از 1500 نفر از متفکران از دنیای اسلام به زبان عربی بود. سکوت بر سالن حکم فرما بود. وقار و متانت تؤام با لبخند و سیمای مهربان ایشان تاثیر شگرفی بر مخاطبان گذاشت. دکتر طنطاوی، امام اکبر الازهر به معرفی آقای خاتمی و ایران پرداخت و از ایشان به عنوان یک روشنفکر دینی و عالم اصلاح طلب وعلامه بزرگ نام برد که شجاعانه در ترسیم نوسازی اندیشه و تفکر دینی گامهای جدی برداشته اند. دکتر محمد طنطاوی عالم برجسته مصری و از تبار بزرگان و عالمان آن دیار است. وی از برجستهترین قرآن پژوهان و متخصصان علوم قرآنی است و اینک از پیشگامان اندیشه نوسازی دینی و در دنیای اسلام مطرح است. زقزوق هم به تجلیل از شخصیت آقای خاتمی پرداخت.احمد نظیف با احترام به حضور جناب آقای خاتمی متن پیام حسنی مبارک را قرائت نمود.
درجلسه افتتاحیه علاوه بر پیام رئیس جمهور که توسط نخست وزیر قرائت میشد چند نفر از شخصیتها سخنران بودند. آقای شیخ طنطاوی، پاپ، رهبر قبطیهای مسیحی و نمایندگانی از بعضی رؤسای کشورهای اسلامی وعربی. اقای خاتمی سخنران اصلی جلسه افتتاحیه بود. در واقع keynote speaker این جلسه بود. طبق اظهار همه کسانی که خاتمی دیدند و نیز طی صحبتهایی که با ما شد، سخنرانی خاتمی جذابتر، پرمحتویتر ومؤثرتر بود. خاتمی ابتدا درباره مفاهیم غلط و سوء ظن آفرینی و هرج و مرج فکری ناشی از آن صحبت کرد و نگاه با تمایز میان جهانیت(Globality)،جهانی شدن(Globalization)،جهانی سازی(Globalizm) و...سخن گفت و به خصوص میان دو مفهوم جهانی شدن و جهانی سازی تفکیک قائل شد و به رغم بعضی ادعاها که جهانی شدن به معنی یکسانسازی واستیلای هژمونیک مفهومی و عملی یک نظام بر سایر نظامها و انحلال تعدد وتفاوت فرهنگی ومدنی است، گفت در جهانی شدن به معنی کوتاه و فشرده شدن زمان ومکان، بسط علم وتکنولوژی، پیوند سرنوشتها به یکدیگر فرهنگهای بومی و نظامهای فکری و ارزشی نیز جایگاه خاص خود را دارند وحتی جهانی شدن فرصتی است برای آنان که از دو قطبی یا یک قطبی بودن جهان رنج میبرند و اینکه با توجه به مفاهیم عام، آزادی، حقوق بشر، دموکراسی و...را میتوان در بنیادهای فکر و ذکر دینی مثل اسلام هم یافت یا عدم تعارض دین را با آنها دید. جهانی شدن میتواند با اسلام مخالفتی نداشته باشد و بسته به اینکه کدام اندیشه و فکر و مکتب بتواند دقیقتر، روزآمدتر وعمیقتر به پرسشها و نیازهای بشر امروز توجه کند، وضعیت ماندگاری یا ناماندگاری خود را مشخص خواهد کرد.
دراین اجلاس علاوه بر نمایندگان حدود100 کشور از ایران نیز هیات مرکب از آیت الله جنتی، آیت الله تسخیری و حجت الاسلام ابوالحسن نواب شرکت داشتند.هرچه آیت الله تسخیری در میان حضار جذاب میدرخشید، آیت الله جنتی گوشه گیری میکرد و انگار با خودش هم قهر بود! نمیدانم چرا ایشان این مقدار نسبت به حضور آقای خاتمی احساس تلخی داشت. آقای خاتمی هرجا که آیت الله جنتی را میدید ادب میکرد و ایشان را نزد خود مینشاند ولی متاسفانه در وجود آقای جنتی هیچ گونه کرامت اخلاقی و بزرگواری مشاهده نکردم، برعکس کینهای از او در دل داشت.
عصر همان روز برای بازدید از کتابخانه اسکندریه و سخنرانی در جمع فرهنگیان و سیاستمداران با اتومبیل از قاهره به سمت اسکندریه حرکت کردیم. ورود ما به هتل قدیمی متروپل اسکندریه بود، این هتل در سال 1902 ساخته شده است. با کمتر از سه ساعت طی مسیر به این شهر تاریخی و ساحلی رسیدیم.شهرهای حاشیه مدیترانه برخوردار ار طبیعتی زیبا و لطیف هستند. اسکندریه زیباتر وتمیزتر از قاهره است. در کنار دریای مدیترانه و دارای سابقهای بلند و درخشان. قاهره که طبق گفته آقای وزیر روزانه حدود 15میلیون نفر را در خود جای میدهد (بخشی از این مردم شبها را به مساکن خود در اطراف میروند، هوایی بسیار آلوده و ترافیکی بسیار سنگین ونفسگیر دارد، تقریباً تمام روز را غباری همچون مه نیمه غلیظ شهر را فرا گرفته است.) نیل خروشان از وسط شهر میگذرد و به آن هیبتی فراوان میدهد. خیابانها و خانه تمیز نیست و رفت وآمد دشوار ولی اسکندریه هم به لحاظ هوا وهم به لحاظ تمیزی بهتر از قاهره است، گرچه در مقایسه با شهرهای ساحلی اروپایی مدیترانه و نیز استانبول از وضعیت بدتری برخوردار است.
کتابخانه اسکندریه مدرن و بزرگ و مجهز است؛ بیش از یک میلیون جلد کتاب دارد به علاوه تاریخ مصر و اسناد مصری ماشینی شده و خط و تصویر و فیلم فراوان تهیه شده است که بخشی از آن را چه از طریق صفحه کامپیوتر و چه بر روی صفحه سینما به ما نشان دادند، از جمله تصویر سه بعدی از بعضی موضوعات و حوادث تاریخی گرد آوردهاند.
چاپخانه بسیار مجهز و مدرن (و در عین حال کوچک و کم حجم) دارد و ترکیب ساختمان هم جالب است. بعد از بازدید برای سخنرانی به سالن بزرگی رفتیم که به گمان من بیش از 1000 صندلی داشت و پر از جمعیت بود، از روحانیان، دانشگاهیان، زنان (محجبه و بیحجاب) و جوانان، روشنفکران، معتمدین شهر همه گردهم آمده بودند.
کتابخانه زیبا و رویایی اسکندریه که بر روی سنگ سبز آن نوشته شده است درسال 1820 مورد بازنگری و بازسازی قرار گرفته است، اما در سال 2003با همکاری یونسکو ساختمان بسیار مجللی ساخته و امکانات فراوان الکترونیک برای آن در نظر گرفته شده است.روزنامههای کهن و قدیمی، مجلات، کتب خطی و سنگی با چاپ محدود هم به صورت جانبی در این مجموعه نگهداری میشود.اولین نسخه از روزنامه که مربوط به سال 1828است و قدیمیترین چاپ دستی چاپ سال 1825 در آن نگهداری میشود. کتابخانه نشان دهنده اهمیت مصریان به میراث مکتوب است، تصاویر دیجیتالی با کیفیت بسیار بالا در این مرکز نگهداری میشود. تمام سخنرانیهای جمال عبدالناصر به صورت سمعی و بصری در این مرکز نگهداری میشود. سایتی نیز مرتبط با عبدالناصر وجود دارد که شامل عکس و 55 هزار سند تاریخی مرتبط با وی میباشد، دستخطهای عبدالناصر نیز در این کتابخانه موجود است.1300میلیون کتاب و6000 هزار نسخه خطی در این مرکز نگهداری میشود. اولین تصاویر زیبا از اسکندریه که درنورنبرگ چاپ شده و نقشه اسکندریه مربوط به سال 1828 نیز با مجموعه عکسها، مخطوطات، آثار چاپی، اسناد و نقشههای تاریخی به اهمیت این کتابخانه افزوده است. از آقای خاتمی به عنوان علامه معاصر دنیای اسلام و متفکر و فیلسوف یاد کردند. هر کدام با احترام به ایشان و حرمت فرهنگ و تمدن ایران را گرامی داشتند. کتابخانه اسکندریه، یکی از کمنظیرترین کتابخانههای تاریخی جهان است. من 5 سال پیش بیش از یک هزار جلد کتاب به این کتابخانه اهدا نمودم. دکتر سراج الدین در سخنرانی خود به هنگام ذکر نقش ایرانیان در مصر به همین تحفه کوچک فرهنگی من اشاره کرد.
بسیاری از رجال اسکندریه در این مراسم حضور داشتند. پرسش و پاسخهای زیاد و بحثهای جالب روشنفکری مطرح شد. آقای خاتمی در کتابخانه نیز مورد استقبال بسیاری از شخصیتهای مصری مثل احمد ماهر وزیر خارجه سابق مصر و استاندار اسکندریه قرار گرفتند. شخصیتهای برجسته مصری خیلی خوب آداب فرهنگی و تمدنی خود را به نمایش میگذارند. دکتر اسماعیل سراج الدین رئیس کتابخانه اسکندریه و معاون وی دکتر یوسف زیدان در سالن اجتماعات کتابخانه خیر مقدم گفتند. جمعیت کل یالن را پر کرده بود. جمعی از رجال مصر از قاهره برای استماع سخنرانی آقای خاتمی حضور پیدا کرده بودند. آقای خاتمی در این جلسه سخنرانی مفصلی کرد که متن سخنرانی ایشان وجود دارد. اما در ادامه سوالاتی راجع به مسائلی چون روشنفکری دینی، نوسازی دینی، گفتوگوی تمدنها، اختلاف شیعه و سنی و جنگ مذاهب، مباحث تمدنی و فرهنگی، مباحث انرژی هسته ای مطرح شد.
آقای خاتمی به پیشینه تاریخی میان دو ملت ایران و مصر و روابط بین دو کشور اشاره کرد و گفت: من معتقدم که مصر برای مردم ایران بسیار عزیز و مهم است و این علاقه متقابل ریشه تاریخی داشته باشد. تعارف نکنیم. مساله عرب و عجم از قدیم مطرح بوده است اما هیچگاه بین مصری و ایرانی این مساله عرب و عجمی مطرح نبوده است و مردم ایران فکر میکنند که مصر همگام و نزدیک ایرانیان در طول تاریخ بوده است. حتی وقتی در دیدارهایی که با مردم داشتم صحبت این میشد که به مصر نزدیک بشویم، تاییداتی که از سوی مردم، دانشجویان، علما و طبقات مختلف از این مساله میشد، واقعا شگفتانگیز بود. من واقعا احساس میکنم و در خاطراتم هم نوشتهام که ملت ما یک خلایی را احساس میکند از اینکه نمیتواند آنگونه که میخواهد و شاید و باید با ملت مصر در ارتباط باشد. امیدوارم که درهای دانشگاههای ما به روی دانشجویانمان در مصر و ایران باز شود. بین بازرگانانمان و بهخصوص بخش خصوصی دو کشور روابط گستردهتری ایجاد شود. بین علمای دینی در مصر و ایران روابط بیشتری برقرار شود و بهخصوص بین جوانان ایرانی و مصری رابطه برقرار شود و همینجا از جوانان عزیز مصری دعوت میکنم که درذیل گفتوگوی تمدنها یک رابطه مستمر با جوانان دنیای اسلام، دنیای غرب، دنیای شرق، شمال و جنوب ایجاد کنند و جوانان نخبه مصری در آن حضور فعال داشته باشند. ما ارید الاسلام... و ما توفیقی الا بالله و من معتقدم که اصلاح خواست بینهایت همگی است ولی قبل و مهمتر از همه اصلاح در فکر و اندیشه است. ما اگر فکرمان را اصلاح نکنیم، نه در اقتصاد، نه در علم، نه در فرهنگ و نه در هیچ جای دیگر نمیتوانیم اصلاح بکنیم و به خصوص اصلاح فکر دینی. البته اصلاح وجود دارد و ما باید یاد بگیریم چگونه دموکراسی را پیاده کنیم، چون معتقدم راه و گریزی برای بشر امروز جز تن دادن به دموکراسی نیست و نیز اینکه چگونه علم جدید و تکنولوژی زاده علم جدید را به کار بگیریم و نیز چگونه تولید بکنیم و چگونه در بازارهای جهانی حضور داشته باشیم، هم ثروتمند باشیم و هم در جامعهمان عدالت وجود داشته باشد و نیز چه راهکارهایی داشته باشیم. همه اینها نیاز به اصلاح دارد و نیز چگونه از نیمی از نیروی فوقالعاده مهم در جوامع ما که بخش قابل توجهیشان متاسفانه دچار محرومیت هستند یعنی زنان عزیز استفاده کنیم، در عین حالیکه مقام یک زن مسلمان و شخصیت یک زن مسلمان حفظ شود. آقای خاتمی در پاسخ به سئوال یک خانم آمریکایی گفت: من سال پیش آمریکا بودم و به واشنگتن، شیکاگو، بوستن سفر کردم. اوقات بسیار خوبی با آمریکاییان گذراندم، ما به مردم آمریکا خیلی احترام میگذاریم و من از شما دعوت میکنم به کشور من بیایید.
این خانم آمریکایی هم به آقای خاتمی گفت: اخیرا به عنوان دیپلمات با گروه رهپویان صلح به ایران آمدهام. خیلی سعی کردیم با شما ملاقات کنیم ولی متاسفانه نشد و دولت ایران نگذاشت. دوستان زیادی را در ایران دیدیم. شما دوست دارید چه پیامی را از طرف شما به ملت آمریکا بدهم؟ جالب است که دولت ایران پنهانی دیپلمات آمریکایی را در تهران پذیرایی میکند: گودلاک!
خاتمی گفت: آمریکا کشور بزرگی است. ملت آمریکا ملت بزرگی است و صلح جهانی و پیشرفت جهانی نیازمند حضور فعال آمریکا و امکانات وسیع آمریکا دارد. کشورهای در حال توسعه نیازمند حضور آمریکا هستند. ملت آمریکا نباید اشتباه کند و اجازه دهد برخی سیاستمدارانش این ثروت و امکانات را در مسیر جنگ و سرکوب به بهانه گسترش معیارهای آمریکا قرار دهد. کشورهای جهان سوم و کشورهای اسلامی نیاز دارند تا آمریکا از امکاناتشان، از دانششان و از ثروتشان برای حل مسایل جهانی استفاده کند نه برای نفاق و جنگ و خشونت و نه برای تحمیل دیکتاتورها.
آقای ابوالحسن نواب در سفر به اسکدریه همراه ما بود و به آقای خاتمی میگفت که در راه بازگشت در ماشین نشسته بود و از هر دری صحبت کرد. قبلا هم در این باره صحبت کرده بود؛ از فعالیتهای مرکز ادیانش و از کمک من که برای بیمه کردن روحانیون و تهیه مسکن آنها کرده بودم و سخت از دولت آقای احمدی نژاد ناراحت بود و این که این وضع برای انقلاب واسلام و ایران بد است و اینکه باید درانتخابات بعدی فعال شد، میشود مجلس مرکب از اصلاحطلبان معتدل و راست معتدل و عقلانی تشکیل شود و اینکه فضای متحجر حوزه مطلوب نیست، به خصوص از تلاشهای خود در جهت وحدت اسلامی، مقابله با تحجر به خصوص آنچه تحت عنوان ولایت انجام میشود گفت. نکته جالب اینکه میگفت آقای جنتی تردید داشت که بیاید چون من دعوت شده بودم. نواب مدعی بود اینها (آقای جنتی) شما را قبول ندارند ولی درمقابل ادب و تحمل شما منفعل میشوند. مرا نمیتوانند تحمل کنند و چون با اخلاق هستم اصلا خوش ندارند با من مواجه شوند و میگفت شما باید این رویه را ادامه دهید. اینها میبینند خاتمی مورد توجه است و به خصوص در سطح بینالمللی مورد احترام است ناراحت میشوند. تنها ناراحتی عاطفی هم نیست هر کاری توانستند انجام دادند چه در زمان ریاست جمهوری ایشان، چه بعد از آن در انتخابات متعدد و نتیجه کار هم آقای احمدی نژاد بود.
سیاحت در قاهره
در روز بعد (86.1.8) به سیر و سیاحت در شهر تاریخی و باستانی قاهره گذشت. شگفتیهای بزرگی در این شهر دیده میشود.نمادهایی از تاریخ، تمدن بشر، عظمت زندگی مسالمت آمیز ادیان مختلف، اما در کنار آنها مصائب و گرفتاریهای فراوانی را هم میتوان در چشم پر از غم و اندوه مردم شهر مشاهده کرد.قبرستانهای زیادی در قاهره است و بیش از 3 میلیون نفر ساکنان این مقابر هستند. در حجرهها و...اتاقهای مجاور قبرستانها ماوا گزیدهاند.
امروز ما ابتدا از موزه مصر باستان دیدار کردیم که مالامال از بازدید کننده وعمدتاً خارجی بود با جمعی از توریستهای روسی، آلمانی، سوئیسی و...برخورد کردیم و با همه خوش و بشی و نیز پاسخ به درخواست آنان برای گرفتن عکس از آقای خاتمی.
موزه در سه قسمت مصر قدیم، مصر میانه و مصر جدید تشکیل شده است و همگی متعلق به دوران قبل از میلاد و در واقع بازگو کننده دوران فراعنه مصر از 3557 سال قبل از میلاد تا 1100 سال قبل از میلاد حضرت مسیح و در این مدت نوعی وحدت بر مصر حاکم بوده است. دهها جسد مومیایی شده نیز در معرض دید بود از جمله رامسس اول و دوم و پسر رامسس که میگفتند همان فرعون زمان موسی است به دو دلیل یکی اینکه رنگ سیمای آن روشنتر و سفیدتر بود و میگفتند دلیلش اینکه جسد را از دریا گرفتهاند و دریا روی رنگ پوست اثر گذاشته است؛ دوم اینکه در زمان ایشان بنیاسرائیل از مصر رانده شدهاند و... به هر حال حوادث تاریخی همه عبرت آموز است، گرچه فرعونها پس از آنان نیز آمدهاند و از وضع وحال پیشینیان خود عبرت نگرفتهاند.
و بعد به دیدن هرمهای سه گانه رفتیم که واقعاً از عجایب است،هرم بزرگتر از دو میلیون و هفتصد هزار قطعه سنگ بزرگ تشکیل شده است به ارتفاع 146متر (که 6متر بالای آن ریزش کرده یا سائیده شده و کم شده است.)هر ضلع قاعده هرم نیز 265 قدم است. ورودی اصلی در ضلع شمالی است به طرف دب قطبی که الان از یک منفذ جنوبی به داخل هرم میروند.این هرم در ظرف بیست سال ساخته شده است، قطعات سنگ را از 950کیلومتری از طریق نیل به اینجا حمل کردهاند و جالب اینکه سنگها بدون ملاط بر روی هم قرار داده شده است و مهندسی طوری بوده است که احیاناً با ایجاد خلاء سنگها چنان بر روی هم محکم شدهاند که از عوامل طبیعی آسیب نبیند.این هرم و نیز دو هرم دیگر که یکی از این یکی کوچکتر است،همگی مقبره یک نفر فرعون بوده است، جای دفن در زیرزمین قرار دارد.هرمهای کوچکتر( خیلی کوچکتر) در اطراف هرم بزرگ مقبره بزرگان قوم واحیاناً همسران فرعون بوده است که یکی از آنها وجود داشت و میگفتند چند تای دیگر هم در گوشه کنار هست یا آثارش هست، البته وقتی فرعون را دفن میکردند روی سطح هرم را نوعی پوشش دیوار بلند میدادند که بخشی از آن هنوز هست. اولین انسان در سال 1880(از ایتالیا) موفق به ورود به داخل هرم شده است.
حفره مدفن از سنگ گرانیت تشکیل شده که آنها نیز از صحرای سینا و از منطقه اسوان آورده شده است.از مجسمه ابوالهول هم دیدن کردیم و همه جا با توجه ومحبت دیدارکنندگان در کنار مجسمه ابولهول چند زن ومرد ترک توریست آمدند و با اصرار با آقای خاتمی عکس گرفتند.
در اولین اهرام نوعی تابوت سنگ یافت شده است که برای اسامی پادشاه در نظر گرفته شده بود.اهرام دوم مصرتوسط خضراء ساخته شد. مجسمه سنگ سیاه 6 255سال قبل از میلاد نیز در آن وجود دارد.سمبل پادشاه مقتدری است که شاه شاهان نامیده میشده است. مجسمههای چوبی بسیار زیبایی درآن موجود است با این که در مصر چوب و جنگل بسیار کم بوده است و همه این جعبهها با طلا وجواهرات مخصوص آذین بندی شده است. مجسمه دیگری از رنگ سفید در غار یافت شده است و هنگامی که با چراغ قوه آن را پیدا کردند گمان کردند که زنده است و کاوشگران پا به فرار گذاشتند.
تخت روان که پادشاه زن در آن دفن میشد. مادر زن و دختر پادشاه در آن قرار داده شده است و چوب و دستگیرههای آن از طلاست که مربوط به 2500 سال قبل از میلاد است.در مصر باستان، ابتدا اخناتون و نصرتمتی وعبارت خدای واحد و خدای خورشید به کار رفت و سپس پادشاه و ملکه و سپس فراعنه برای مدت کوتاهی حکومت کردند و بعد از آنها باز چند خدایی شروع شد.
مجسمههای توتم خامون، کری وزنگی، رامسس دوم (پدر فرعون دوره حضرت موسی) نیز هست. مجسمه رامسس دوم که 11 متر طول و 83 تن وزن دارد از جنس گرانیت است، رامسس دوم بیش از 60 سال بر مصر باستان حکومت کرد. وی از نوزدهمین سلسله فراعنه مصر در 3200 سال پیش بود. از او همیشه به نیکی یاد شده و بناها و معابد مختلفی در سراسر مصر به یاد او بنا شده است. مجسمه رامسس دوم، در حفاریهای سال 1882 کشف شد.
پاپیروسهای کهن نشان دهنده اعتقاد به معاد پس از مرگ است. جواهرات مربوط به 1500 سال قبل از میلاد و خدای نیل که از12 کیلو طلا و سنگهای گران قیمت ساخته شده است نیز در این موزه موجود است. تابوتی از طلا در درون تابوتی از چوب قرار دارد که آن تابوت در اتاقکی قرار گرفته است. اشیایی چون ارابه جنگی طلا برای صید در صحرا، دمپایی و نعلینهای طلا. سایهبانهای طلا برای محافظت در برابر خورشید، نخستین چرخها، وسایل مختلف زندگی ساخته شده از طلا، صندلیهای خراطی شده، مجموعههایی از مومیاییهای زمان امپراطوری رامسس از جمله خود رامسس دوم که 93 سال عمر کرد و 67سال درمصر حکومت کرده است ویک تابلو نیز از بنی اسرائیل موجود است. احساد مومیایی شده خدایان، فرمانروایان، فراعنه مصر، پدر رامسس، خود رامسس و فرزند رامسس نیز در این موزه نگهداری میشود.
بزرگترین هرم که ارتفاع آن 146 متر است ولی در اثر فرسایش امروزه به 137متر رسیده است. پرستش خورشید در مصر دین رسمی بود و معتقد بودند که پرندهای به نام بن بن درنزد اله خورشید ساکن است. به مرور زمان فلسفه هرمسازی منقرض شد. تاریخ میگوید که اسکندر بزرگترین امپراطورجهان است. هر ضلع هرم 265 فوت است.این اهرام در طی 30 سال و از سنگهای کوههای اسوان از فاصله 950 کیلومتری و از طریق رود نیل به این منطقه آورده شده است که حمل و نقل این سنگها 10 سال طول کشیده است.اسوان در جنوب مصر واقع شده و ۲۰۰.۰۰۰ نفر جمعیت دارد. سد اسوان بسیار معروف است.
مقبرههای بزرگ مخصوص فراعنه است و مقبرههای کوچک مخصوص اطرافیان و وزرا و مشاوران فرعون بوده است که در اطراف اهرام قرار دارد. بر اساس نتایج جدیدترین تحقیقات، مصریان باستان ساخت هرم بزرگ جیزه را در ۲۳ آگوست ۲۴۷۰ پیش از میلاد شروع کردند. گروهی از محققان مصری، با محاسباتی بر مبنای زمان ظهور ستاره سوتیس (که امروزه سیروس نامیده میشود)، به چنین تاریخ دقیقی دست یافتند. هر ساله، طلوع سحرگاهی ستاره درخشان سیروس که ماهها در آسمان شب غایب بوده، با طغیانهای سالانه رود نیل همزمان میشده است. در طول تاریخ نیز مصریان باستان ساختن ساختمانها، مقبرهها و معابدشان را همزمان با چنین اوقاتی از سال آغاز میکردند. بهعلاوه، فراعنه بلافاصله پس از آغاز دوران سلطنتشان، دست به کار ساخت مقبرهشان نیز میشدند.بر اساس تحقیقات گروهی به سرپرستی عبدالحلیم نورالدین، رئیس سابق شورای عالی باستانشناسی مصر، خوفو، فرعونی که در هرم بزرگ مصر به خاک سپرده شده، در سال ۲۴۷۰ پیش از میلاد قدرت را بهدست گرفت.محققان با مقایسه تقویم نوین امروزی، تقویم مصر باستان و نیز چرخه حرکت سالیانه ستاره سیروس موفق شدند زمان دقیق ظهور ستاره سیروس را در آن سال بهدست آورند. تیم تحقیقاتی معتقد است که مصریان باستان، این ستاره را از ۱۷ تا ۱۹ ژولای رصد کردهاند؛ و طغیان روز نیل نیز ۳۵ روز بعد، یعنی در ۲۳ آگوست همان سال رخ داده است. البته تاریخهای ثبت شده بهعنوان دوران سلطنت پادشاهان مصر را نیز نمیتوان قابل اعتماد دانست؛ چراکه اغلب آنها با انگیزههای سیاسی، قصد تحریف تاریخ داشتهاند. مثلاً چندی از فراعنه غیرمشهور از این لیست حذف شدهاند، که این خود برای تغییر زمان حقیقی سلطنت فرعونهای بعدی کافیست.
در بازگشت از این سیر وسیاحت از مرکز اطلاع رسانی وتکنولوژی اطلاعات وارتباطات مصر دیدار کردیم به نام smart villageیا "القریه الذکیه" یا دهکده هوشیار که در سال 2002 تاسیس شده است؛80% آن متعلق به بخش خصوصی و20% متعلق به دولت و وزارت ارتباطات(وزاره الاتصالات و التکنولوجیا والملونات) بیش از 90 شرکت در این شهر نمونه کار میکنند و روزانه متجاوز از 8000 نفر در اینجا مشغولند. برنامهریزی و سیاستگذاری در این عرصه به عهده وزارت اتصالات است. دامنههایی برای این فعالیت پرداخت میشود از جمله 10 سال معافیت مالیاتی از نظر امکانات مادی، ساختمان و حضور شرکتهای(داخلی وخارجی). از ما جلوترند، مشاوران خارجی خلا تکنولوژی ارتباطات را تا حدی برای مصریان برطرف کردند.